آبستن غزلم یا مرثیه یا حتی مخمسی به تضمین از
ما بهتران ، تو میدانی.منکه کاره ای نیستم
عزیز.همین که زخمه بزنی تا صدای
نتهای موسیقی در فضای اندیشه مجازیم را بشنوی
برایت کافیست.جای زخم زخمه را در تاریک ِ ژرف روح گم گشته ام که نمیبینی.
دیگی هم که برای تو نمیجوشد -همان بهتر که نجوشد-.چه
فرقی میکند کله سگ درش باشد یا دل من؟
منشا همه شعر ها و شورها و شعورهایی درست، اما
تا به حال کسی گفته برایت که استعداد عجیبی در صیقل دادن آیینه دق داری؟
تو که نباشی –که نیستی- پاکت خالی سیگار هم دق
مرگم میکند.صدای هایده هم.یک فولدر پر ازفایلهایی که اسم همه آنها "همین نیو
تکس داکیومنت "است نیز. بی حوصله ام؟درست ! اما بگذار لااقل همنام باشند.به
شماره احساسهای گُل انداخته و فکرهای به گِل نشسته.
آبستن غزلم یا مرثیه؟تصمیمت را بگیر.شب شد
باز....