یکی از دوستان قدیمی سری به من زده بود.از زمین و زمان از انتخابات تا وضع بازار گرفته تا هفت شهر عشق عطار بحثها کردیم و گرد غربت دیدار زدودیم.
هنگام رفتن گفت "دعایم کن". گفتم اگر دنبال واسطه ای این مقام را مجال شفاعت نیست یا گمان میکنی چیزی را فراموش کرده که من باید به یادش بیاورم؟
اگر گمان میکنی من برای تو بهتر از آنچه او میخواهد میخواهم یا مرا نمیشناسی یا نمیشناسیش.
گفت ادعونی استجب لکم
گفتم اجابت جواب دادن خواسته است نه دادن خواسته! اجیب دعوده الداع اذا دعان. دعا و اجابت را تقدم و تاخری بر هم نیست. اگر گمان میکنی در همه عمرت یک دعای غیر مستحاب داشته ای تقصیر من نیست گمان تو بیراهه رفته است.
گیج بود گیج تر هم شد!( این کلمه گیج اینجا بار توهینی ندارد. عین کرامت است)
دوشنبه بیست و سوم اردیبهشت ۱۳۹۲ | 13:15