روزی
،یکی ، یکی دوساعتی خوابید. بیدار که شد صد سال راه رفته بود.به شوق
میخواست خبر کند یکی را. دید یکی جای او صد سال راه رفته است.
رفته است!
رفته است!
دوشنبه سی ام اردیبهشت ۱۳۹۲ | 21:57
بنازاده -شهرام !