امشب به خوابم بیا، به جای این همه زنجیر، کفافِ چند ثانیه، رویای بافته از صدایت را بیاور که تشنهترینِ عالمم برایش.
کمی عطرِ تنت، بی واسطه باد، و اندکی لبخند ِ ناگهان، پر از شراب لبت، پر از دنجِ چشمان غمزدهات. که خشکیدهترین لبهای جهان را روبرویش بگیرم.
امشب به خوابم بیا، مهم نیست که شب ها را نمیخوابم
تو میتوانی، میدانم!
#مکاشافاتپاییزی
چهارشنبه نهم مهر ۱۴۰۴ | 21:3