اگر بپذیریم غصه امری عدمی است که در نگاه اول عدم وجود شادمانی و در واقع عدم وجود مطلوبی از مطلوبات و نشانه «نقص» است و اگر بپذیریم ذات حق کمال مطلق است و نقصی در آن راه ندارد پس از هر گونه غم و حزنی مبرا و شادی در شادی ممتد است. لذا نزدیکترین بنده حق به حق آنی است که شادی دائم را یافته و دلی را که حق در آن است بار هیچ غمی نیست. اگر ادبیات و عرفان ، حزن و غم عشق را در جایگاه ویژه ای نشانده اند آن غم و آن حزن مد نظر است که به این شادی رهنمون میشود.والا مثالش همان میشود که در این آیه آمده است: كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا (مانند الاغی که باری از کتاب دارد)
سه شنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۳ | 18:35