خبری نیست ز سیر مه و خورشید مرا
نه شب فطر و نه نوروز شود عید مرا
ماهم ابروی تو خورشید ، نگاه گرمت
دیدنت هر نفس عیدیست به تمهید مرا
در حریم حرم اشک به احرام تو ام
ای غمت کعبه ی همواره ی توحید مرا
عید اضحی نگاه تو مرا قربان خواست
خنجرت کرده چرا زنده ی جاوید مرا
مفتی دین خود و حاکم شرع خویشم
نیست در فقه غمت حاجت تقلید مرا
شنبه دوازدهم مهر ۱۳۹۳ | 18:24