پای تو با من اگر یک دو قدم همپا بود
پای من تند تر از باد جهان پیما بود
قطره اشکی اگر از عشق تو غلطان میشد
وسعت سوز دل اندازه صد دریا بود
چشم تو یک نفس ار حال دلم می پرسید
چشم من تا ابد از غیر تو نابینا بود
روزه امساک سوای تو به افطاری اشک
فطر من رویت ابروی تو در رویا بود
زاهد و عید ِ هلال ِ مه ِ بعد از رمضان
عید من دیدن آن ماه پری سیما بود
چه کنم نیست ره چاره و تدبیر غمم
هر دعا و عملم بی ثمر و بیجا بود
لب تو شط فرات اخم تو شمشیر جفا
همه ی عمر من انگار که عاشورا بود
بعد از این پا کنم از سر به رهی بی پایان
تا که پا بود مرا ،راه ، توان فرسا بود
من گرفتار دل خویشم و تو عاشق خود
آخر قصه ی ما روز ازل پیدا بود
عید فطر- پارک باغمیشه تبریز
سه شنبه هفتم مرداد ۱۳۹۳ | 21:20