هر که جرات کرده و از دل سلامت میکند
الوداع ِ عافیت ترک سلامت میکند
من سلامم سر به پا در گردش تسبیح غم
هر کسی قدر جنون خود شهامت میکند
صد سخن دارم به دل خاموشم از بیم شما
شرح آن قامت چو میدانم قیامت میکند
سرزنش ها میکند هر کس که میبیند مرا
تا که میبیند ترا ترک ملامت میکند
ذات هستی عجز و مستی طالبست از من ولی
نفس من از من تمنای کرامت میکند
هستی ام غارت شده با یک نگاه آنی ات
چشم تو از من تقاضای غرامت میکند
آن خدای چندش آور زاهدا ارزانی ات
من خدایی دیده ام در من اقامت میکند
مستم و کافر منش اینها قبول اما دلم
در غم عشق تو مستان را امامت میکند
روح من از سینه پرواز نمازش دیدنیست
چون کبوتر اقتدا بر خاک بامت میکند