من همه چشم شوم اشک چو گرداب کنم
صد و ده عمر بدهکارِ دلم گشته تنم
صد و ده قصه به گوش دلِ شب میخواندم
نقشه ی چشم ریا نقش بر این آب کنم
صد و ده عمر بدهکارِ دلم گشته تنم
طلب عمر من از گوشه ی محراب کنم؟
صد و ده قصه به گوش دلِ شب میخواندم
که مگر کودک دل را نفسی خواب کنم
همه را شکل خودم عاشق و بی تاب کنم
تازه دیدار تو در دیدن مهتاب کنم
*
شنبه پنجم مرداد ۱۳۹۲ | 12:37