در بهشت از غمت انگار که کورم کردند
آدمی بودم و از چشم تو دورم کردند
تا که مشغول غم نان شود این نامحرم
دست من بسته و در قلب تنورم کردندآزمون بود و بلا سنت دستان خدا
درس عبرت شدم و خلق مرورم کردندمثل یک اشک در آیینه ی چشمت بودم
آینه دفن شد و زنده به گورم کردندآنچنان سوختم از آتش پنهانی خود
تا شبی محرم یک جرعه ی نورم کردند
چهارشنبه دهم مهر ۱۳۹۲ | 18:45