جان اهل میکده جمله فدای پیر ماست
هر بهاری عاقبت باد خزانش در قفاست
آن بهار جاودان حال وهوای پیر ماست
جمله رندان طریقت صف به صف دیوانه اش
هرکه را عشقی است در دل مبتلای پیر ماست
گر به صوری جان دمد روز جزا در آب وخاک
آن نوای روح افزا از نوای پیر ماست
این همه نقش عجب را گر كه مي پرسي چراست
هر چه ميبيني به عالم از براي پير ماست
بی سبب در کنج تاریکی قرین غم مشو
نوربخش هر دو عالم چشمهای پیر ماست
ما گدایی درش را فخر خود دانیم و بس
پادشاه پادشاهان هم گدای پیر ماست
آبان 84