عشق را با خاطرات خود پریشان کرده ام
در فراق تو خدا را هم پشیمان کرده ام
مثل ضجه بر سر آیینه ویران کرده ام
خویش را از سایه خود زان گریزان کرده ام
گوشه میخانه را در خانه پنهان کرده ام
برگ برگ باغ دل را خون به دامان کرده ام
خانه لبخند را عمری چراغان کرده ام
دشت را بر هر که دور از توست زندان کرده ام
سینه دی ماه سوزان را گلستان کرده ام
*
2/3/92
شنبه چهارم خرداد ۱۳۹۲ | 12:13