ای اسم تو چکیده ی اسماء دلپذیر
ای چشم تو چکامه ابیات بی نظیر
من عاشق شکار غزلهای چشم تو
از ترس این و آن شده ام خوب و سر به زیر
من روزه دار چشم تو در شامگاه قدر
تو روزه خوار سفره اشکم به ناگزیر
اسم تو را که وزن خدا روی دوش اوست
از من به حکم وحشت از این ابلهان نگیر
از بردِ بالِ همتِ من شد قفس فراخ
پا بند چشم توست به هر جا رود اسیر
من بر زمین فرو شدم از جزر ، ماه من!
مدّ تو یاد میکند از زجر در کویر؟
از پیش چشم میروی ای جان همیشه زود
می آیی ای عزیز من اما همیشه دیر!
شد انجمادِ ممتدِ دیماه سهم من
فصل بهار میرسد اما بزک... بمیر!