عاشوراست....
و گم شده ترین نشانه عاشورا که حسین است بی تردید...
حیسنی گم شده در مبان علمهای رنگ رنگ و طبل و سنج...
سالهاست مولای من که نشانی از تو نیست... برای پنهان کردنت آشکارت کرده اند
و برای گم کردنت هویدا..نیستی در میان این همه طبلها و شمشیرها و سیاه
پوشانی از اوباش که از اول دسته تا آخرش هم وزن حماقتشان تریاک در جیبشان
دارند و به وسعت رذالتشان گریه بر چشم
مظلوم مینامند تورا که سرفراز ترین حماسه ساز تاریخی که سرایش حماسه ات حجمی طلب میکند به وسع تمام تاریخ.
تورا از ما دزدیده اند و یزیدیان برای گرمی بازار شاه حسین گویان در کوی و برزن آمده
چرایی قیامت را برای اینکه از یاد من و ما ببرند که فیلمان یاد هندوستان نکند به
چگونگی قیامت پنهان کرده اند و حماسه بزرگ اصلاح طلب تاریخ را در میان سنت زدگی خرافه و سود به یک ملودرام خانوداگی بدل کرده.
از تو و از تشنگیت از زخمهایت و از قصه های عمه و خاله و برادر خبر هاست در شهر.
کسی نمیگوید چرا همه میدانند چگونه
تشنه و تنها...
دیالوگهایی که سر خاک بابا و ننه شنیده اند از عموو عمه و دختر خاله ی دم
بختشان به تو و فرزندان و بستگانت نسبت میدهند بی محابا و بر طبل ها
میکوبندتا نیمه شبها
کسی یاد ندارد که فقیهان و زاهدان که نمازشب خوانان و روزه مستحبی گیران که
پیروان ولایت مطلقه امیر المومنین یزیدبرای نزدیکی به امیر المومنین و
خدایی که منصوبش کرده چگونه در کشتن فرزندانت بر یکدیگر پیشی میگیرفتند که
تو فتنه گر بودی و از دین خدا خارج
تمام آنچه میگویند تشنگی است ... و ملودرامی خانوادگی در میان ضجه یزیدیان
حسین حسین گو که بر طبل و سنج میکوبند و بر حسین میگریند که اگر بود در سر
بریدنش گوی سبقت از یکدیگر میربودند برای تقرب به ولی امر مسلمین یزید
اگر تو در میان صدای اینان و در این ولوله جنون آمیز گم نمیشدی که
نمیتوانستند چ...ج را از در و دیوار شهر بیاویزند و کنارش بنویسند
یا حسین
کل یوم عاشورا
کل ارض کربلا
چهارشنبه بیست و چهارم آذر ۱۳۸۹ | 19:12