ماه در پشـــــــت غبار چشم غمگین من است
زار زارِ امشبـــــــم از بغض دیرین من استمن نه خواب کعـــبه میبینم نه خواب کربلا
خواب چشمانــت اگر خوابم برد دین من استصد غزل بی منت لبهای من در چشم توست
بیت ویران گشتن از تو سهم گلچین من استمن کفن از سوز آتش بر تنم پیچیده ام
همنوای شعله گشتن رکن آیین من استمن به قصد دیدنت در شهر پیدا میشوم
ور نه دشت گم شدن میعاد تدفین من استرعد شورش میجهد از ابر دل بر چشم من
سینه ی دریا پر از طوفان سنگین من است*
چهارشنبه پنجم تیر ۱۳۹۲ | 12:46