این روبهان که راه به شیران گرفته اند!
پیمان شکن شدیم در آیینه های وهم
ما خواب بوده ایم که پیمان گرفته اند؟
آن سایه های محو ز نوری که شد خموش
از شام رفتنش سر و سامان گرفته اند
آن گوهر وفا که به صد سال دست داد
آسان فروختند که ارزان گرفته اند!
بر مسند ریا و دورویی ، خرافه ، جهل
بت کرده اند خویش و به دامان گرفته اند
غیر از حدیث نفس نبوده است لاجرم
ذکری که این جماعت نادان گرفته اند
حجت نموده اند برای سلوک خود
سیری که از صحیفه شیطان گرفته اند
اینان میان گریه ی پر التهاب ما
از که جواز خنده ی پنهان گرفته اند؟
از ترس چیست که در خانه ی صفا وفا
از در نیامده ره مهمان گرفته اند؟
از صبر و استقامت خود میزنند دم
ما را جگر به گوشه ی دندان گرفته اند
"ای پیر پا ز میکده امشب برون منه
«شبگردهای» غائله میدان گرفته اند"
*