قبله ی پروانه هاست بالِ منِ سوخته
شمع نگاه تو را عشق من ا فروخته
مدرسه عشق تو مکتب خودسوزی است
از همه ی درسها سوختن آموخته
گوش مرا بسته است یاد تو از حلق خلق
سرّ تو در جان من لب به لبم دوخته
دغدغه ی دیگران مبلغ ملک و طلا
ملک و طلای منی مهر تو اندوخته
صورت من رنگ رزد ،سینه ی من جای درد
چشم تو و مستی و روی بر افروخته
نیست بخواند شبی با تب سوزو نیاز
قصه این عاشقی با من دلسوخته