ای مسلمان توبه کن ! دیگر مسلمانی بس است
سوز دل پیش آر زاهد ! داغ پیشانی بس است
سِحر واعظ پای منبر بسته دست و پای خلق
گله ای گوساله را هیهای چوپانی بس است
هر طرف اندیشه ای در جهل زندانی شده
این همه زندان و زندانبان و زندانی بس است
باطن مردم همه هم چهره ی شیطان شده ا ست
حرمت گندم نمک گیر و کف نانی بس است
حج خود را تا صفوف کربلا باید کشاند
در طواف آینه احرام حیرانی بس است
تو حریف نفس پست خود نبودی هیچگاه
میکنی تهدید مردم را ! رجز خوانی بس است
سوز دل پیش آر زاهد ! داغ پیشانی بس است
سِحر واعظ پای منبر بسته دست و پای خلق
گله ای گوساله را هیهای چوپانی بس است
هر طرف اندیشه ای در جهل زندانی شده
این همه زندان و زندانبان و زندانی بس است
باطن مردم همه هم چهره ی شیطان شده ا ست
حرمت گندم نمک گیر و کف نانی بس است
حج خود را تا صفوف کربلا باید کشاند
در طواف آینه احرام حیرانی بس است
تو حریف نفس پست خود نبودی هیچگاه
میکنی تهدید مردم را ! رجز خوانی بس است
دوشنبه بیست و هشتم تیر ۱۳۹۵ | 21:29